یه حرفایی همیشه هست که از عمق نگاه پیداست
از اون حرفای تلخی که مث شعر فروغ زیباست
از اون حرفها که یک عمره به گوش ما شده ممنوع
از اون حرفهای بی پرده شبیه شعری از شاملو
از اون حرفها که میترسیم از اون حرفها که باید زد...
عاشق تر از قبلم بمون تو پیشم
دور از چشات هرگز آروم نمیشم
عاشق شدن خوبه اگه عشق تو باشه
تنهام نذار تا بی تو دنیام از هم نپاشه
تنهام نذار تا بی تو دنیام از هم نپاشه...
روزای سخت نبودن با تو
خلاء امیدو تجربه کردم
داغ دلم که بی تو تازه میشد
هم نفسم شد سایه ی سردم
تو رو مییدم از اونور ابرا
که میخوای سرسری از من رد شی
آسمونو بی تو خط خطی کردم...
ما عاشق هم بودیم حسی که یه عادت نیست
از من که گذشت اما این رسم رفاقت نیست
اینکه منو از قلبت بی واهمه میگیری
اینکه منو میبازی دنبال کسی میری
وقتی همه ی دنیات تنهایی و غربت بود
وقتی همه جا با تو احساس یه وحشت بود
کی با همه ی قلبش بغض شبتو وا کرد...
یه روز از همین روزا روی شب پا میذارم
توی قاب لحظه ها عکس فردا میذارم
تا که خوب خوب بشه زخمای دلواپسیت
عشقو مرحم میکنم روی دلها میذارم
تو وجود آدما حس آشنایی هست
مث حس من و تو اسمشو ما میذارم...
من دیگه خسته شدم بس که چشام بارونیه
پس دلم تا کی هوای غصه رو مهمونیه
من دیگه بسه برام تحمل این همه غم
بسته جنگ بی ثمر برای هر زیاد و کم
دیگه فایده ای نداره غصه خوردن واسه چی...
هنوز عکس فردین به دیوارشه
هنوز پرسه تو لاله زار کارشه
تو رویاش هنوزم بلیط میخره
میگه این چهارشنبه رو میبره
تو جیباش بلیطای بازندگی
روی شونه هاش کوه این زندگی...